- دو قلو
- دو کودک که در یک زمان از یک شکم زاییده شوند توامان جنابه
معنی دو قلو - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
دو سبو دو کوزه قلتین. توضیح: در حدیث آمده: اذا بلغ الما قدر قلتین لم یحمل خبثا شافعیان باین حدیث بسیار استناد کنند:) تا در یمینت یم بود بحر از دو قله کم بود بل کان همه یک نم بود از مشک سقا ریخته (خاقانی 381)
دو کودک که در یک زمان از یک شکم زاییده شوند توامان جنابه
همایند
توام، توامان، همزاد، دوبچه که در یک موقع از یک شکم زایند
ورقی که دو خال داشته باشد
دو بچه که در یک موقع از یک شکم زاییده شوند، هم شکم، همزاد، جنابه، دوبلغانه، توأم، توأمان
آمفیبول
اصلاح نمودن میان قوم
دروغگویی کذب دروغ
زردک صحرایی
دل انگیز، اظهار، جرات و تعهد، کاری خطیر کردن از عالم
شک و تردید مردد بودن
متردد بی ثبات، ریا کار، آنکه به دو تن اظهار عشق کند
دوسو، دارای دو ضلع
فقط دو تن بدون شخص ثالث: (دو بدو نشستند و گفتگو کردند)، دو تا دو تا (دو بدو وارد شدند)
مرد سبک و بی وقار، رذل، سفله
شک و تردید
آنچه که پشت و روی آن از جهت طرح و رنگ اختلاف داشته باشد (مانند پارچه)، کسی که قولش خلاف عملش باشد منافق، گل رعنا (زیرا که یک روی آن سرخ است و روی دیگر زرد)
متردد بی ثبات، ریا کار، آنکه به دو تن اظهار عشق کند
دو زبان
ترکی جنابه جنابه زاد
دو لا خمیده منحنی
ورق دارای ده خال (گنجفه ورق)
هر یک از ورق های گنجفه که ده خال داشته باشد
تا شده و دولا شده، آستر شده
یونانی تخم زردک تخم خرس گیا از گیاهان
پارسی تازی گشته دکل دکل کشتی فرسپ
هر یک از ورق های بازی که دو خال داشته باشد